zondag 23 oktober 2011

تغییر کاربری وزیر - مُهره رقیب به گوسفند قُربانی


منصور امان
یک روز پس از آنکه آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری به تلویزیون آمریکایی "سی ان ان" اطمینان داد که در پرونده دُزدی سه هزار میلیاردی "هیچ اتهامی مُتوجه مجموعه دولت و نزدیکان وی نیست"، مجلس مُلاها استیضاح یک وزیر کابینه او را در همین ارتباط به جریان انداخت.

اگر چه 28 نماینده ای که طرح استیضاح را امضا کرده اند، آقای شمس اُلدین حُسینی، وزیر اقتصاد دولت نظامی – امنیتی را با اتهامات سنگینی روبرو ساخته اند، با این وجود چنین نمی نماید که کشاندن پُر سر و صدای وی به مجلس در خدمت روشن ساختن دُزدی میلیاردی یا برخورد با عوامل آن قرار داشته باشد. تجربه نشان داده است که موضوع و بهانه شروع درگیریها در جدالهای معمول در باند ولایت اغلب نه مضمون بلکه، حاشیه را تشکیل می دهد و در عمل در نقش دستاویز به کار گرفته می شود.

این گمانه را به ویژه آخرین تقصیری که طراحان استیضاح در اتهامات سه گانه خود مُتوجه وزیر اقتصاد ساخته اند، تقویت می کند. آنها تاکید کرده اند که وی در برابر "اعمال نفوذ مقامات اجرایی" مُقاومت نکرده است. این اشاره ای است به نامه افشا شده آقای مشایی، رییس دفتر آقای احمدی نژاد به وزرای اقتصاد و راه و ترابری که در آن دستور داده است، پنجاه و نیم درصد سهام شرکت دولتی فولاد خوزستان به یک شرکت پوششی خُصوصی واگُذار شود. آقای مشایی در همین سند به "مُوافقت ریاست مُحترم جمهوری" با غارت و تقسیم داراییهای همگانی اشاره می کند.

با این همه، مجلس مُلاها به گونه شگفت آوری از کنار مقامهای بالا دستی که آقای شمس اُلدینی گوش به فرمان آنها بوده می گذرد و به جای آقایان احمدی نژاد و مشایی که شرکت مزبور را وارد بازی کرده و پنجاه و نیم درصد سهام یک مُجتمع پُرسود دولتی را به نامش ثبت کرده اند، مامور اجرای فرامین آنها را بر کُرسی اتهام و پاسُخگویی می نشاند.

شعبده بازی استیضاح کنندگان برای غیب کردن دستور کتبی "مقامات اجرایی" با سربرگ رسمی ریاست جمهوری و در عوض مُختار و فعال مایشا جلوه دادن وزیر بخت برگشته، بیانگر تلاش آنها برای تغییر کاربری مُهره رقیب به عُنوان گوسفند قُربانی است.

ناگُفته پیداست که دایره آزادی عمل مجلس مُلاها در انتخاب سیبل نشانه گیری چندان فراخ نیست و بر این اساس، شیوه تقسیم اتهام آنها بین آقای شمس اُلدینی و رووسایش نیز از همین محدودیت پیروی می کند. دو روز پیشتر (آدینه 29 مهر) نایب رییس مجلس مُلاها، آقای باهنر فاش کرده بود: "بُزُرگان مصلحت ندانستند که طرح سووال از رییس جمهوری را کش بدهیم."

بنابراین، سرنخ باز هم به آقای خامنه ای برمی گردد. او به شدت از زیر ضرب رفتن برگُزیدگان نا سپاس اش جلوگیری می کند و در ابعادی بُزُرگتر، از درگیری رو در رو با آنها با کارتهای باز هراس دارد. مُمکن است دلایل سیاسی ای که آیت الله خامنه ای اینجا و آنجا برای احتیاط غیر معمول و پُرسش برانگیز خود ارایه می کند، چندان فهم پذیر نباشد. در عوض، هر کسی و از همه بیشتر مردُم ایران به خوبی می فهمند که چرا مُرشد مُچ شاگرد را از دست داروغه بیرون می کشد.

zaterdag 22 oktober 2011

پیشنهاد گُفت وگوی هسته ای ، تدارُک نشست آژانس


منصور امان
در حالی که نشانه ها بیانگر آن است که آژانس بین المللی انرژی هسته ای در نشست 26 آبان خود ماهیت نظامی پروژه هسته ای جمهوری اسلامی را زیر ذره بین خواهد گذاشت، نماینده گروه 1+5 اعلام آمادگی کرده است که "در چند هفته آینده" با فرستادگان جمهوری اسلامی به گُفتگو بنشیند.

خانم اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اُروپا همزمان تاکید کرده است که انجام چنین دیداری مشروط بر آن است که جمهوری اسلامی حاضر به انجام "مُذاکرات مُفید" بوده و مُلاقات مزبور "دستاوردهایی" در بر داشته باشد.

طرفهای خارجی رژیم مُلاها از نزدیک به دو سال پیش روشن کرده اند که تنها در باره موضوع مورد اختلاف یعنی، فعالیتهای مشکوک اتُمی جمهوری اسلامی و به طور مُشخص جنبه های نظامی آن حاضر به انجام مُذاکره هستند.

چنین می نماید که این سیاست حاصل جمع بندی از سالها مُذاکرات بی نتیجه ای باشد که بیش از همه به خرید وقت توسُط رژیم مُلاها برای گُسترش ابعاد ماجراجویی هسته ای خود، خدمت کرده است.

بیانیه خانُم اشتون از یک طرف با نگاه به نشست آتی آژانس و آزمایش تاثیر آن در نرم کردن رویکرد حاکمان تهران صادر گردیده و از سوی دیگر، پاسُخی به درخواست روسیه و چین است که مایل نیستند اُروپا و آمریکا در این زمینه به طور انحصاری ابتکار عمل را در اختیار داشته باشند.

با این وجود به نظر نمی رسد که آیت الله خامنه ای و شُرکای او در قُدرت بتوانند یا مایل باشند در حالی که به لحاظ داخلی و نیز منطقه ای و بین المللی تحت فشارهای دیگری به همین اندازه مُهم و جدی قرار گرفته اند، در سیاست شناخته شده خود تغییری بدهند. آنها حداکثر تلاش خواهند کرد از گُسترش دامنه مُجازاتهای بین المللی با موضوع بُحران هسته ای جلوگیری کنند یا تاثیرات آن را کاهش دهند.

مُشکل این است که ابتکار سیاسی کُهنه ای که "نظام" می تواند به دست بگیرد، در چارچوب شرایط جدید حتی درجا زدن هم به حساب نمی آید و در نقش چفت و بست دیگ بُخاری عمل می کند که فشار در آن در حال مُتراکم شدن است.

http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=2379

"کش" خامنه ای، ریسمان شفافیت مالی موتلفه



منصور امان
توصیه اقتصادی رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر "کش ندادن" موضوع فساد مالی زیردستانش، پژواک خوبی یافته است. آقای بادامچیان، یک رهبر باند موتلفه اسلامی، این توصیه را آویزه گوش ساخته و با اتکا به آن برای نخُستین بار پیرامون منابع تامین مالی این تشکل حُکومتی سابقه دار، رُک و بی پرده سُخن گُفته است.

آقای بادامچیان ابتدا با صُدور حُکمی با این مضمون که "اصولا یک حزب به علت فضای موجود نمی‌تواند هزینه‌های خود را علنی کند"، زمینه را برای توضیح اینکه چرا "تُجار مکتبی" دخل و خرج "حزب موتلفه" را از چشم نامحرمان پنهان می سازند، آماده می کند. او سپس جولان دهد: "حتی حزب موتلفه هم نباید اعلام کند که از چه منابعی هزینه‌های حزب خود را تامین می‌کند. افرادی وجود دارند که طاقت دیدن نماز خواندن ما پشت سر نوه حضرت امام را ندارند و هیاهو می‌کنند، در نتیجه اگر بفهمند چه منابعی به ما کمک کرده‌اند نیز هیاهو خواهند کرد."

اگر چه وی روشن نساخته که موتلفه یا "منابع" آن چه ریگی به کفش دارند که در هراس از "هیاهو" ی آن عده فرضی ناچار به دخل و خرج زیرزمینی شده اند، با این حال، اعتراف غیر مُنتظره مزبور نُکته اصلی در سُخنان آقای بادامچیان نیست.

توجُه پذیر این است که او به مُناسبات غیرشفاف مالی موتلفه و حسابداری مافیا گونه آن رسمیت داده و برای آن به مثابه سبک کار روتین حزبی در جمهوری اسلامی، شناسنامه صادر کرده است. این انرژی تبهکارانه و جسارت در آویختن مدال آن بر سینه را "بازاری مکتبی" از راس "نظام" وام گرفته؛ جایی که آیت الله خامنه ای فساد کلان 3 هزار میلیاردی پادوهایش را تخفیف می دهد و به باج گیری امنیتی از بازگوکنندگان اش دامن همت به کمر می بندد.

محفل کُهنه کارانی همچون برادران عسگراولادی، خاموشی، رفیق دوست یا بادامچیان هیچ دلیلی ندارد که فعالیت حزبی نه چندان شفاف آقای خامنه ای و منابع آن در "بیمه ایران" را اُلگوی خود قرار ندهد. آقای رحیمی، مُتهم ردیف اول این کُلاهبرداری میلیاردی، مصونیت شگفت انگیز خود را مدیون سبک کار حزبی ای است که "آقا" آن را سازمان داده است.

حال که "مقام عُظمی" برخلاف مورد "خانه فاطمی"، این بار به طور علنی و در برابر چشم میلیونها شاهد، پرونده دُزدی سه هزار میلیاردی را ضبط و در جیب می گذارد، پس اینان نیز نیازی به مخفی کردن دفتر و دستک خود احساس نمی کنند.

آقای بادامچیان ثابت کرده که آنتنهای حساسی دارد، او پرچم پولهای شُسته را برای خُشک کردن در جهت بادی گرفته که از جانب بیت "آقا" می وزد.

donderdag 20 oktober 2011

ايزوتوپ ملي- ميهني اسلام عزيز






اين كه رژيم ولايت فقيه كه هنوز- و اتفاقاً بيش از هر وقت ديگر- خواب امپراتوري اسلامي را مي‌بيند
آيا فناوري هسته‌يي را براي توليد برق مي‌خواهد يا براي ساختن سلاح اتمي، ديگر صورت مسأله نيست.
 حالا خود سردمداران رژيم هم به صراحت يا با اشاره هر روز مي‌گويند و تكرار مي‌كنند كه تسلط بر
 فناوري هسته‌يي
 به آنها مصونيت مي‌بخشد. اين هم كه نفس تسلط بر فناوري هسته‌يي مصونيت بخش نيست بلكه كاربرد
 آن در
 زمينه نظامي يعني خلاصه توليد سلاح هسته‌يي مي‌تواند خصلت بازدارندگي داشته باشد و بنابراين 
نوعي مصونيت به دارنده‌اش بدهد،
مطلبي نيست كه هيچ كس از آن خبري نداشته باشد، منتها رژيم آخوندي از اقرار به آن طفره مي‌رود 
و بحث را به پيچ‌و‌تابهاي حقوقي
«حق مسلم ماست» مي‌كشاند تا حواس را پرت كند. در يك بحث جدي بايد به اين سؤال پاسخ داد كه 
رژيم سلاح هسته‌يي را براي
 چه مي‌خواهد؟
يك فرض اين است كه بلند پروازي رژيم ابعاد جهاني به خود گرفته است، يعني مي‌خواهد به عنوان 
ابر قدرتي تقريباً آسيب‌ناپذير
 در برابر قدرتهاي غربي قد علم كند و به عنوان ام‌القراي اسلام يا محور اتحاد كشورهاي فقير يا هر
 تصور جنون ‌آميز ديگر،
حاكميت تروريستي و ارتجاعيش را بر بخش نسبتاً بزرگي از جهان برقرار كند. اعمال وحشت‌آفرين 
عاملان رژيم در عراق و
 ياوه‌گوييهاي تحريك‌آميز احمدي‌نژاد مي‌خواهند القأ‌كننده چنين فرضي باشند. فرض ديگري كه به ويژه
 از سوي حاميان و همدستانش
در عرصة جهاني، عنوان مي‌شود اين است كه خواست رژيم در وهلة نهايي تضمين بقاي خود در 
جهان پر تلاطم است و همة ادا و اطوار
 و عروتيزهاي سردمدارانش در دورة اخير براي برآورده كردن همين خواست است. اين دو فرض
 با آن كه از دو موضع متضاد -
 يكي اعتقاد به قدرت و ديگري به ضعف رژيم- برمي‌خيزد، در حالت خاصي برهم منطبق و با هم 
يكي مي‌شوند: در حالتي كه فقط
به شرط ابرقدرت شدن رژيم بتواند به حياتش ادامه دهد، وگرنه بايد برود. بعيد نيست كه رژيم خود
 را در چنين موقعيتي احساس كرده
 كه به سياست « استشهادي» همه يا هيچ روي آورده است.
اما اگر در برخورد تبليغاتي با قدرتهاي غربي غالباً به روش رجزخواني خود‌ستايي و تحقير
 حريف متوسل مي‌شود تا از مزاياي مصرفش
در داخل برخوردار شود، در برخورد با جامعه ايراني، روش مظلوم‌نمايي و «مليت‌خواهي» را
 در پيش گرفته تا از مزاياي تبليغاتيش در
 خارج سوءاستفاده كند. رژيمي كه امام شيادش در آغاز كار مصدق را «استخوان پوسيده‌يي مي‌خواند
 كه ”از اسلام سيلي خورد“»،
 حال زمامداران بي‌آبرو و منفورش پافشاري خود براي دستيابي به سلاح هسته‌يي را با ملي كردن صنعت نفت 
توسط دكتر مصدق قياس
مي‌كنند و با وقاحت تمام به خاطرة سمبل ملي تاريخ معاصر ما متوسل مي‌شوند تابه خيال خام خود افكار عمومي
 ايرانيان را بفريبند و
 آنها را با تزريق آمپول مهين‌پرستي كاذب به پشتيباني از سياستهاي ضد انساني و ضد مردمي خود بكشانند.
ظاهراً وظيفه عاجلي كه به تمامي پادوها، دلالان و كار چاق‌كنهاي رژيم در سراسر جهان واگذار شده، ترتيب دادن
 همين نمايشهاي تهوع‌آو
ر« ملت گرايي» فقاهتي است. ناگفته پيداست كه بايد كالاي بنجل اين فروشندگان «اسلام عزيز» در بسته‌بندي
 «ملي-ميهني» را بر سرشان
 كوبيد. من تصور نمي‌كنم انجام وظيفة مبلغان بهره‌مند از خوان يغماي آخوندي از هر قماشي- از پادو مطبوعاتي
 تا محقق و جامعه شناس
و اقتصاددان و استاد و كارشناس و...-، خلاصه همه كساني كه تلاش مي‌كنند تا «ملت» را يكپارچه پشتيبان دولت 
جلوه دهند و به افكار عمومي
 بقبولانند، آسان يا حتي ممكن باشد، چون ميهن‌دوستان واقعي و ملت گرايان اصيل بهتر از هر كس مي‌دانند كه 
دولتي كه با ترور و سركوب و جنايت


 در مسند قدرت مانده، نمايندة ملت نيست، دشمن ملت است؛ بنابراين وظيفه اول آنها ساقط كردن اين حكومت جبار
و نامشروع است تا راه براي بيان اراده ملت باز شود

0 Comme


http://iraniansforum.com/index.php/selected-blogs/301--l-r




zondag 16 oktober 2011

بدون تاکید بر نقض حقوق کارگران، گزارش احمد شهید ناقص است


لیلا جدیدی
اگر چه ارزیابی آقای احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل از وضعیت حقوق بشر در رژیم جمهوری اسلامی تاکیدی بر لزوم در دستور کار قرار گرفتن آن در این سازمان است، این گزارش موارد مهمی از جمله وضعیت حقوق کارگران را از قلم انداخته و به همین جهت ناقص است. 

احمد شهید که کمبود وقت را علت کوتاه بودن گزارش خود عنوان می کند، به شش فصل در نقض حقوق بشر که شامل نحوه رفتار با فعالان جامعه مدنی (فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، فعالان دانشجویی، هنرمندان، وکلا و فعالان محیط زیست) آزادی اجتماعات، حقوق زنان، اقلیتهای قومی و مذهبی، مجازات اعدام و حبس به خاطر ارتباط با نهادهای خارجی اشاره کرده است. وی همچنین در بخش فعالان سیاسی به طور مشروح بر شرایط میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی تاکید کرده است.

در این گزارش نه تنها واقعیتهای تکان دهنده و اعمال جنایتکارانه رژیم از جمله تجاوز به زندانیان سیاسی منعکس نشده، بلکه شکنجه، آزار، دستگیری و اخراج فعالان کارگری نیز از قلم افتاده است.

آقای شهید به درستی از تعدادی از قربانیان نقض حقوق بشر در ایران نام برده، اما همزمان به هیچیک از کارگران زحمتکش و مبارزی که به دلیل درخواست حقوق صنفی خود تحت شدید ترین آزارها قرار گرفته اند از جمله: منصور اسالو، شاهرخ زمانی، محمّد جراحی، رضا شهابی، سید بیوک سیدلر، ابراهیم مددی، بهنام ابراهیم زاده، مهدی فراهی شاندیز، سعید ترابیان، بهروز نيکوفرد، عليرضا سعيدی، بهروز ملازاده و ... اشاره ای نکرده است.

اخراج دستجمعی فعالان کارگری، عدم پرداخت دستمزد و به روز سیاه نشاندن آنان و ممنوعیت و پیگرد تشکلهای صنفی، نقض بی پرده حقوق انسانی زحمتکشان ایران زمین است که این کوشندگان به خاطر بلند کردن صدای اعتراض شان علیه آن سرکوب می شوند.

از سوی دیگر، علاءالدين بروجردي، جنایتکار شناخته شده و رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، شواهد قید شده در این گزارش را "تعريف نادرست سازمان ملل از حقوق بشر" توصیف و آن را علت عدم اجازه تحقیقات رو در رو و جلوگیری از سفر آقای شهید به ایران بیان کرد.

جلوگیری از سفر آقای شهید، خود به خود به معنای اعتراف رژیم ولایت فقیه به وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران و عدم تمایل به بهبود آن است. این در حالیست که چنانچه به گزارشگر ویژه اجازه سفر به ایران داده نشود، پرونده رژیم به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده خواهد شد. 



* آدرس ایمیل برای ارتباط با احمد شهید

nahmed@ohchr.org
srhumanrights@gmail.com
لینک اصلی مطلب سایت جنگ خبر :
http://www.jonge-khabar.com/

zaterdag 15 oktober 2011

در این ارتفاع دست آقای مُطهری به "مقام مُعظم" می رسد


منصور امان
صف بندی علیه سیاست کج – دار – و - مریز آیت الله خامنه ای در برابر گُماردگانش بر مسندهای دولتی، چهره صریح تری می یابد. پس از درخواست یک نماینده مجلس برای برکناری آقای احمدی نژاد، اکنون یک چهره سرشناس راست سُنتی، آقای علی مُطهری، با انتشار استعفانامه خود از نمایندگی مجلس مُلاها، نقش آیت الله خامنه ای در جلوگیری از طرح سووال از پادوی خانگی اش را به چالش گرفته است.

آقای مُطهری با اشاره به این نُکته که جلوگیری از طرح سووال از آقای احمدی نژاد با استناد به "مُلاحضات رهبری" صورت گرفته، فاش می سازد که علت این امر نگرانی "رهبر" از افشاگری مُتقابل گُماشته یاغی اش از تریبون مجلس بوده است. او دامنه هراس آقای خامنه ای از این امر را تا بدانجا توصیف می کند که حتی پیشنهاد تشکیل جلسه غیرعلنی مجلس برای طرح سووال نیز قادر به زدودن آن نشده است.

این نماینده "اُصولگرا" برای رفع ابهام از جهتی که استعفای اعتراضی وی نشانه رفته، فاش می سازد: "یک ماه پیش نامه‌ای را برای معظم‌له ارسال داشتم و از ایشان تقاضا کردم که دست مجلس را در موضوع سووال از رییس جمهور باز بگذارند. تا کنون پاسخی نیامده."

او سپس خواستار به میدان آمدن علنی "رهبر"، بازی وی با کارتهای باز و "به عُهده گرفتن مسوولیت انجام یا عدم انجام امر مورد نظر خود" شده است.

علت افزایش فشار آقای مُطهری و همفکران وی در مجلس مُلاها بر عزل آقای احمدی نژاد با وجود مُخالفت "رهبر" با این امر را یک تحوُل مُوازی دیگر توضیح می دهد. آیت الله خامنه ای پس از افشای دُزدی میلیاردی سوگُلی اش به شدت در تنگنای توضیحی قرار گرفته است. تلاش او برای "کش نیافتن" این رُسوایی با تهدید رسانه ها و هُشدار به اعضای باندش، بی نتیجه مانده و رُقبای فراکسیون نظامی – امنیتی دولت هر روز ابعاد بیشتری از غارت داراییها و اموال همگانی توسُط آنها را نمایان می سازند.

روز چهارشنبه 20 مهر، یک وبگاه نزدیک به آقای رفسنجانی، اسنادی را منتشر ساخت که نشان از رانت خواری صد میلیارد تومانی یکی از وابستگان فراکسیون مزبور با مُجوز رسمی آقای احمدی نژاد دارد.

آیت الله خامنه ای با کوشش بیهوده برای جارو کردن دُزدی 3 هزار میلیارد تومانی زیر فرش و گرفتن ضربه سیاسی آن بر موقعیت اش، به گونه دوچندان خود را زیر ضرب بُرده است. او با این رویکرد، هُویت صاحب دُم خُروسی که از پرونده فساد گُماشتگانش بیرون زده را فاش کرده است. ولی فقیه جمهوری اسلامی با اصرار سووال برانگیز بر خارج کردن گُماشته طرد کرده اش از تیررس حملات، روشن می کند که خود شریک فساد است و نزد مُجریان اش پرونده دار و در صورت لُزوم، افشا پذیر!

با هر روزی که از عُمر ماجرای فساد دولت مُنتخب آقای خامنه ای می گذرد و با هر افشاگری تازه، موقعیت او بیشتر تضعیف و اندکی عمیق تر در باتلاق گُماشتگانش فرو می رود. این ارتفاع جایی است که دست آقای مُطهری به سادگی به "مقام مُعظم" می رسد.